دستها در جیب
سیگار به ته رسیده میان ِ لب
به دیوار تکیه میدهیم
نه که کارآگاه باشیم یا عضو مافیا
نه
بدبختیم
علیرضا روشن
موجودیست که گاهی سیگار. گاهی درد میکشد انسان موجودیست که گاهی سیگار را با درد میکشد!! علیرضا روشن
انسان
شاید...
شاید اینکه من تورو نبخشم روت بی تاثیر باشه یا شاید باعث خندت!!
اما یکم منو آروم میکنه...
جـــــدا که شدیم…
هر دو به یک احســـاس رسیدیم
تو به “فراغـــــــــــت”
من به “فراقــــــــــــت”
یک حرف که مهم نیست….
متاسفانه
آنقدر با تو خاطره نساختم
تا بعد از رفتنت
زورشان به کشتن من برسد
آنقدر خاطره ساختهام با تو
که تا همیشه
زندگیام درد کند!
مثل بیماری که از درد خسته شده
در آرزوی مرگ است!
[بهمنـ عطائیـ]