-
کمتر از یکسال گذشته...
1395/11/25 00:35
من را همانگونه صدا بزن که روزهای عاشقیت صدا میکردی.. این "شما" گفتنت مثل پتک میماند بر سرم... +محسن دعاوی پ.ن: شاید هیچکس نبینه اینو با وجود تلگرام... یعنیاااا این یکسال له شدم و دوباره جون گرفتم دیگه اون آدم سابق نیستم فک نمیکنم حسی در من وجود داشته باشه :-) (با نهایت احترام ولی تو قاتل عشقمان شدی...)
-
دلتنگی شدیییید...
1394/12/02 02:16
بینی و بین الله شب ها خواب داری؟؟ اصلا ولش کن لعنتی خوشبخت باشی...
-
تنهایی...
1393/09/10 19:46
تـنـهـایـی، مـهـربـانـم کـرده اسـت ! شـبـیـه سـربـازی کـه از روی بـرجـک دیـدهبـانـی، بـرای تـک تـیـرانـداز آن سـوی مـرز، دسـت تـکـان مـی دهـد . . .
-
جشن...
1393/09/01 20:33
«روسری وا میکنی، خورشید عینک میزند! دستهگل غش میکند؛ پروانه پشتک میزند! کفش در میآوری، قالی علامت میدهد جامه از تن میکنی، آیینه چشمک میزند! هر کسی از ظنّ خود، در خانه یارت میشود گاز آتش میخورد! یخچال برفک میزند! میوهها با پای خود تا پیشدستی میدوند آن طرف کتری به پای خویش فندک میزند! روبهرویم مینشینی،...
-
حتی...
1393/09/01 19:57
عاشق که باشی عشق شورِ دیگری دارد لیلی و مجنون قصه شیرین تری دارد دیوانِ حافظ را شبی صد دفعه می بوسی هر دفعه از آن دفعه فالِ بهتری دارد حتی سوالاتِ کتابِ تستِ کنکورت - عاشق که باشی - بیت های محشری دارد با خواندن بعضی غزل ها تازه می فهمی هر شاعری در سینه اش پیغمبری دارد حرفِ دلت را با غزل حالی کنی سخت است شاعر که باشی...
-
دلم...
1393/09/01 19:53
خود را شبی در آینه دیدم دلم گرفت از فکر اینکه قد نکشیدم دلم گرفت از فکر اینکه بال و پری داشتم ولی بالاتر از خودم نپریدم دلم گرفت از اینکه با تمام پس انداز عمر خود حتی ستاره ای نخریدم دلم گرفت کم کم به سطح آینه برف می نشست دستی بر آن سپید کشیدم دلم گرفت دنبال کودکی که در آن سوی برف بود رفتم ولی به او نرسیدم دلم گرفت
-
2 پهلو...
1393/08/30 12:43
عشق ویرانــــگر او در دلــم اردو زده است هرچه من قلب هدف را نزدم، او زده است بیستون بود دلم… عشق چه آورده سرش که به ارگ بــم ویران شده پهلو زده است؟ مــو پریشان به شکار آمــــد و بعد از آن روز مــن پریشانم و او گیره به گیسو زده است دامنش دامنـــه های سبلان است …چقدر طعم شیرین لبــش طعنه به کندو زده است مثـــل...
-
نم...
1393/08/23 14:21
خبرِ خیرِ تو از نقل رفیقان سخت است حفظ حالات من و طعنهی آنان سخت است لحظهی بغض نشد حفظ کنم چشمم را در دل ابر، نگهداریِ باران سخت است کشتی کوچک من هرچه که محکم باشد جستن از عرصهی هولآور طوفان سخت است ساده عاشق شدهام... سادهتر از آن رسوا شهرهی شهر شدن با تو چه آسان سخت است ای که از کوچهی ما میگذری، معشوقه...
-
آبان...
1393/08/16 18:25
کـفـر مـی گـویـم کـه ایـمـان نـیـز آرامـم نـکـرد گـریـه هـای زیـر بـاران نـیـز آرامـم نـکـرد خـواب مـیـبـیـنـم کـه دنـیـا بـا تـو شـکـل دیـگـری سـت خـواب صـادق یـا پـریـشـان نـیـز آرامـم نـکـرد دل کـه مـی گـیـرد نـمـی گـویـد کـجـا بـایـد گـریـسـت گـریـه کـردن در خـیـابـان نـیـز آرامـم نـکـرد سـعـدیـا گـفـتـی کـه...
-
یا حسین...
1393/08/12 12:46
-
[ بدون عنوان ]
1393/07/29 21:49
خسته ام مثل جوانی که پس از سربازی بشنود یک نفر از نامزدش دل برده مثل یک افسر تحقیق شرافتمندی که به پرونده ی جرم پسرش برخورده خسته ام مثل پسر بچه که درجای شلوغ بین دعوای پدر مادر خود گم شده است خسته مثل زن راضی شده به مهر طلاق که پس از بخت بدش سوژه ی مردم شده است خسته مثل پدری که پسر معتادش غرق در درد خماری شده فریاد...
-
گفتند...
1393/07/19 09:44
مـا نـه خـون رنـگـیـن تـری داریـم نـه چـشـم و ابـروی مـشـکـی تـری ! مـی گـذرد . . و سـال بـه سـال یـادی از هـم نـمـی کـنـیـم بـعـدهـا . . مـثـل هـمـه آن هـا کـه بـه هـم گـفـتـنـد "دوسـتـت دارم" و سـال بـه سـال یـادی از هـم نـکـردنـد . . .
-
نیست...
1393/07/13 16:39
در خیالات خودم، در زیر بارانی که نیست، می رسم با تو به خانه از خیابانی که نیست می نشینی رو به رویم خستگی در می کنی، چای می ریزم برایت توی فنجانی که نیست باز می خندی و می پرسی که حالت بهتر است؟ باز می خندم که خیلی، گرچه می دانی که نیست شعر می خوانم برایت واژه ها گل می کنند، یاس و مریم می گذارم توی گلدانی که نیست چشم می...
-
[ بدون عنوان ]
1393/07/07 10:56
-
نمی خواهد...
1393/07/05 19:54
خداحافظی بوق و کرنا نمی خواهد خداحافظی دلیل بحث یادگاری بوسه نفرین گریه ... خداحافظی واژه نمی خواهد! خداحافظی یعنی در را باز کنی و چنان کم شوی از این هیاهو که شک کنند به چشم هایشان به خاطره هایشان به عقلشان و سوال برشان دارد که به خوابی دیده اند تو را تنها!؟ یا توی سکانسی از فیلمی فراموش شده!؟ خداحافظی یعنی زمان را به...
-
سایه...
1393/07/01 17:21
بانوی من! در این راه طولانی - که ما بی خبریم و چون باد می گذرد- بگذار خرده اختلاف هایمان با هم باقی بماند. خواهش می کنم! مخواه که یکی شویم، مطلقا یکی! مخواه که هر چه تو دوست داری ، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم و هر چه من دوست دارم، به همان گونه مورد دوست داشتن تو نیز باشد! مخواه که هر دو یک آواز را بپسندیم،...
-
...
1393/06/30 13:53
دلم یه ... طولانی میخواد بلند و از ته دل یه جایی که هیچکس نه صدامو بشنوه نه بخواد دلداریم بده
-
چه صفایی...
1393/06/29 12:57
یـک روز مـی بـوسـمـت ! پـنـهـان کـردن هـم نـدارد مـثـل خـنـده هـای تـو نـیـسـت کـه مـخـفـی شـان مـی کـنـی، یـا مـثـل خـواب دیـشـب مـن کـه نـبـایـد تـعـبـیـر شـود ! مـثـل نـجـابـت چـشـمـهـای تـو اسـت، وقـتـی کـه تـوی سـیـاهـی چـشـمـهـای مـن عـریـان مـی شـونـد . . عـریـانـی اش پـوشـانـدنـی نـیـسـت، پـنـهـان نـمـی شـود ....
-
بی فایده...
1393/06/24 12:27
وقتی از زمین نمیشود بیرون زد فرار بیفایدهست .. شبیه ِ وقتی که نمیخواهی گوش کنی اما می شنوی ...
-
میری...
1393/06/24 12:23
پیشنهاد
-
یا...
1393/06/03 11:19
گاهی خوابت را میبینم بیصدا بیتصویر مثلِ ماهی در آبهای تاریک که لب میزند و ... معلوم نیست حبابها کلمهاند یا بوسههایی از دلتنگی
-
مرا...
1393/06/03 11:04
زیبایی تو رشد میکند ریشه میکند بیدار میشود بیدار میکند ... بیمار میشود بیمار میکند انکار میشود انکار میکند زیبایی تو در من کار میکند، زیبایی تو مرا ناکار میکند...
-
چایی...
1393/05/21 20:27
خستهتر از آنم.. که لیوانی چای، آرامم کند! آغوش گرم تو را میخواهم، در جنگلی ناشناس.. ... وقتی که آسمان، از لابهلای شاخهها سرک میکشد..!
-
نه...
1393/05/15 13:39
گاهی باید بی رحم بود! نه با دوست .. نه با دشمن .. بلکه با خودت .. و چه "بزرگت میکند" آن سیلی که خودت میزنی به صورتت ..
-
فقط...
1393/05/15 13:31
بی تو هم می شود زندگی کرد.. قدم زد چای خورد فیلم دید سفر رفت! ... فقط.. بی تو نمی شود به خواب رفت!
-
کفش...
1393/05/15 13:25
ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺘﻪ ، ﻳﮏ ﺟﻔﺖ ﮐﻔﺶ ﺧﺮﻳﺪﻡ ﮐﻪ ﺭﻧﮕﺶ ﻗﺸﻨﮓ ﺑﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﺍﻧﺪﮐﻲﭘﺎﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﻣﻲ ﮐﺮﺩ . ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ: ﮐﻤﻲ ﮐﻪ ﺑﮕﺬﺭﺩ، ﺟﺎﺑﺎﺯﻣﻲ ﮐﻨﺪ . ﺧﺮﻳﺪﻡ ، ... ﭘﻮﺷﻴﺪﻡ ، ﺧﻴﻠﻲ ﮔﺬﺷﺖ ﺍﻣﺎ ﺟﺎ ﺑﺎﺯﻧﮑﺮﺩ ، ﻓﻘﻂ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻫﺎﻱ ﭘﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﻣﻲ ﺳﺎﺧﺖ . ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ، ﺑﻬﺮ ﺣﺎﻝ ﺍﻳﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻧﮕﻲ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﻢ ، ﺩﺭﻣﺴﻴﺮﻫﺎﻱ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻣﻲ ﭘﻮﺷﻢ . ﺩﺭ ﻣﺴﻴﺮﻫﺎﻱ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻫﻢ ، ﭘﺎﻫﺎﻳﻢ...
-
بی تو...
1393/05/15 13:24
وانکس که ترا بیتو کند، یار تو اوست...
-
اذان...
1393/05/08 13:14
تـو همان جرعه ی آبی که نشد وقت ِ سحر بزنم لب به تـو و زود اذان را گفتنـد...
-
بغل...
1393/05/08 13:06
فرقی ندارد کودکی، پیری، هر وقت زانو را بغل کردی یعنی تو هم با عشق درگیری...
-
نخواهی شد...
1393/04/31 15:46
ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮ ﺩﺭﮔﻴﺮ ﻣﻦ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺗﻈﺎﻫﺮ ﻣﻲﮐﻨﻲ ﮐﻪ ﻧﻴﺴﺘﻲ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻭﺭﺩ … ﻣﻦ ﻣﻲﺩﺍﻧﻢ ﺑﻪ ﮐﺠﺎﻱ ﻗﻠﺒﺖ ﺷﻠﻴﮏ ﮐﺮﺩﻩﺍﻡ … ﺗﻮ ﺩﻳﮕﺮ ﺧﻮﺏ ﻧﺨﻮﺍﻫﻲ ﺷﺪ …